گلایههای تلخ و تکان دهنده فرشته حسینی دختر افغانی که ستاره سینمای ایران شده از قوانین و رفتارهای نژادپرستانه در برخورد با مهاجران افغان
کمی با درنگ آغاز میکند اما شروع که می کند دیگر حرفها برای گفتن دارد. حرفهایی تلخ که شاید ما هم انتظار شنیدنشان را نداشتیم. فرشته حسینی دختری است که در این چند سال به سرعت برق و باد در سینمای ایران رشد کرده. دختری از خانواده مهاجر افغان که حالا با بازی در شکستن همزمان بیست استخوان، سونامی و سریال قورباغه ، می رود تا به جوان اول دختران سینمای ایران بدل شود. او در سونامی در نقش ترگل دختری افغانستانی بازی میکند که ورزشکار است .
فرشته حسینی چالشهای یک مهاجر را در این نقش به نمایش می گذارد اما ناگفتههایش از این زندگی خیلی بیشتر از روایت فیلم است.
او به اندازه تک تک روزهای زندگی اش. بیش از تمام آنچه از آشنایان شنیده و به چشم دیده، خاطره و گله دارد برای گفتن. برای گفتن درباره بچههایی که اینجا در ایران به دنیا آمدند و بزرگ شدند اما باید برای پاسپورت دار شدن بروند قندهار، کابل یا مزار. بچه هایی که مادری ایرانی دارند اما شناسنامه ایرانی ندارند.
بچه هایی که برچسب افغان رویشان خورده باید نگاه و رفتارهای سنگین گروهی ازهموطنان مان را تحمل کنند.
حرفهای فرشته حسینی چنان اثرگذار بود که سکوتی مطلق در کافه خبر ایجاد کرده بود همه با تاسف فقط گوش می کردیم و گاه خجالت می کشیدیم.
زندگی نامه فرشته حسینی
فرشته حسینی (زاده ۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ در تهران) بازیگر سینما و تئاتر افغانتبار اهل ایران است.
وی از پدر و مادری مهاجر و افغانتبار در تهران متولد شد و از دانش آموختگان اصغر محبی، مهتاب نصیرپور، محمد رحمانیان بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران است. همچنین با بازی در فیلم رفتن به کارگردانی نوید محمودی در جشنواره بینالمللی فیلم مراکش موفق به کسب بهترین بازیگر زن برای بازی در این فیلم ش.
فرشته حسینی: من الگویی از دختران افغانستانم
فیلم سینمایی «رفتن» ساخته برادران محمودی با فیلمنامهای از جمشید محمودی، کارگردانی نوید محمودی و تهیهکنندگی جمشید محمودی کاری مشترک از ایران و افغانستان است که در آن بازیگرانی چون رضا احمدی، فرشته حسینی، بهرنگ علوی، نازنین بیاتی، مسعود میرطاهری، افشین اخلاقی، سیناسهیلی، محفوظ محمودی و شمس لنگرودی ایفای نقش کردند.
«رفتن» که به عنوان نماینده افغانستان به بخش فیلمهای خارجیزبان اسکار معرفی شده بود، بنا به دلایلی که هنوز مشخص نیست از فهرست نهایی فیلمهای راه یافته به اسکار حذف شد.
فرشته حسینی بازیگر نقش اصلی این فیلم در گفتگویی با خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، شرکت کرد و در مورد خود و بازیگریش در این فیلم توضیحاتی را ارائه داد که در مشروح آن را در زیر میخوانید.

ابتدا خودتان ن رو معرفی کنید و بگویید با توجه به محدودیتهایی که دختران افغانستانی با آن مواجهند چطور وارد عرصه سینما شدید؟
فرشته حسینی: سال ۱۳۷۶ در ایران متولد شدم و ۱۰ سال است با شرکت در دورههای آزاد آموزش بازیگری زیر نظر اساتیدی چون «اصغر محبی»، «آقای رحمانیان» و «خانم نصیرپور» وارد رشته بازیگری شدم.
فعالیتهای نمایشیم را از همان دوره ابتدایی شروع کردم و اولین کارم را سال چهارم ابتدایی کارگردانی کردم که توانست در سطح استان تهران مقام دوم را به خود اختصاص دهد و بعد از آن بود که کارگردانهای ایرانی توصیه کردند که این رشته را به صورت تخصصی دنبال کنم. من هم علیرغم مخالفتهایی که از سمت خانواده وجود داشت این رشته را ادامه دادم.
به نظر شما دختران مهاجر برای ورود به این رشته چه مشکلاتی را پیش رو دارند؟
فرشته حسینی: بزرگترین مشکل بر سر راه دختران مهاجر برای ورود به عرصه فرهنگی و سینما مخالفتهای خانواده است که به دلیل عدم شناخت و به تبع آن بیاعتمادی به اینگونه فضاها صورت میگیرد که درواقع میتوان به عنوان بزرگترین سد بر سر راه دختران مهاجر از آن یاد کرد. از دیگر سو محدودیتهای کاری سینمای ایران برای فعالیت یک دختر افغانستانی است که از این منظر معتقدم اگر دختران و پسران ما خوب تلاش کنند میتوانند دوستان ایرانی را برای فعالیتشان متقاعد کنند که خود من نمونه بارز این مدعا هستم.
تاکنون در چند اثر نمایشی حضور داشتهاید؟
فرشته حسینی: من به خاطر حساسیتهای خانواده کار خودم را از تئاتر و نمایش شروع کردم و از ۹ تا ۱۲ سالگی بیشتر تئاترهای موزیکال و فرم بازی می کردم بعد از آن هم در نمایشهایی مانند «دوسیه»، «شازده کوچولو»، «من ماهی سیاه کوچولو هستم» حضور داشتم و یک نمایش با عنوان «جنبش مبارزه علیه خشونت زنان» هم بود که اولین گروه نمایشی در تهران بودیم که همزمان با ۶۰ کشور دیگر این نمایش را اجرا کردیم. البته من در کنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستندی هم بازی کردهام که از آن جمله «من یک بازیگر شادم» ساخته بانو سامره رضایی، «رفتن» ساخته نوید محمودی است و همچنین در تعدادی فیلم کوتاه هم ایفای نقش کردم.
در مورد راهیابی فیلم رفتن به اسکار بگویید؟
فرشته حسینی: فیلم رفتن برای شرکت در اسکار معرفی شده و باید ببینیم نظر کارشناسان در این زمینه چه خواهد. راهیابی به اسکار برایم بسیار با اهمیت است به طوری که مجموعه کاملی از ویدئوهای این جشنواره در سالهای پیش را در منزل نگهداری میکنم. حضور در این جشنواره همیشه از آرزوهایم بوده و این را بارها به مادرم گفته بودم. وقتی که آقای محمودی به من خبر دادند که رفتن نامزد اسکار شده از خوشحالی باورم نمیشد؛ بسیار حس خوب و خوشایندی بود خوشحالم که توانستهام کاری برای زنده کردن نام کشورم افغانستان در سطح جهان انجام دهم.
در مراحل تولید رفتن با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
فرشته حسینی: فضایی که در روزهای تولید بر گروه حاکم بود بسیار دوستانه بود. معمولا در تولید هر کار چه در میان دوستان ایرانی و چه گروههای افغانستانی یک سری مشکلات و اختلاف سلیقهها وجود دارد که کار را سخت میکند اما باید به جرأت بگویم که ما در مراحل ساخت فیلم رفتن با مشکلی مواجه نبودیم و فضا بسیار دوستانه و صمیمی پیش رفت. برای مثال ما همیشه سر صحنه از غذاهای آماده استفاده میکردیم، اما یک روز سر فیلم برداری که لوکیشن آن یک ساختمان نیمه کاره بود، آقای محمودی با یک دیزی آبگوشت سر صحنه آمدند و این حرکتشان باعث شد فضای کار متفاوت شده و یک جو دوستانه حاکم شود و در یک جمع دوستانه آن سایت آشپزی و تهیه غذا” href=”https://www.molkaneh.com/news/iranian-site-easy-cuisine-ashpazi-farsi/” target=”_self” data-ail=”116253″ data-wpel-link=”internal” rel=”noopener noreferrer”>غذا را خوردیم که جای دوستان خالی بود.
آیا در طول زندگی به بازگشت به افغانستان اندیشیدهاید؟
فرشته حسینی: بله! واقعیتش اوایل میخواستم به افغانستان برگردم و در آنجا فعالیت کنم، اما به دلیل یک سری مسائل که خودم تجربه کردم فعلا تصمیمم عوض شده چرا که هنوز شرایط فعالیت را در داخل افغانستان مهیا نمیبینم. شاید باورتان نشود که دوستان از داخل افغانستان بیشتر از هر جای دیگر برایم مانع تراشی کردهاند.

و کلام آخر؛
فرشته حسینی:زمانی از زندگی بود که دچار افسردگی شدید بودم به طوری که گمان میکردم هرچه تلاش میکنم پیشرفتی برای من وجود ندارد و این حس بسیار بدی را به من القا میکرد. اما حضور دوستانم و دلگرمیهای آنها به من انگیزه دوباره داد. آنها به من گفتند تو باید فرشته نجات دختران افغانستان باشی و همین انگیزهای شد برای ادامه فعالیتم. دوستانم معتقد بودند مردم افغانستان تنها مانده و آرزوهایشان را کشتهاند و تو باید الگویی برای دختران افغانستانی باشی و آرزوهایشان را در دلشان زنده کنی. این حرفها تأثیر شگرفی روی من گذاشت چنانچه دیگر از کار کردن خسته نمیشوم. من از خانوادههای افغانستانی تقاضا دارم رویاهای فرزندانشان را نکشند و بگذارند دخترانشان برای خود رویا و آرزو داشته باشند.